ŠΞЙĆǾŘ
مردی از دنیای مجازی
| ||
|
خاخامی و کشیشی و شیخی خداپرستبودنـد همسـفر همـه همـراه کارواندر بحث و گفتگو که چه سان خرج می کنندصدقات و نذر و وقف و وجوهات بیکرانخاخام گفت روی زمین می کشم خطیپول و طلا و نقـره بریـزم به روی آندر سمت راست هر چه که آمد از آنِمندر سمت چپ از آن ِ خداوند لامکانگفتا کشیش من بکشم ، گرد ، دایرهوانگاه پول صدقه بپاشم در آن میانبیـرون دایـره ، ز برای مـن و عیـالدر مرکز آنچـه ماند ، برای خدایـگانشیخ از چنین مهاجه برآشفت و نعره زدای لعنت خدا به شما ، ای حرامیان!دست طمع دراز به آتش نموده ایددوزخ گشوده بهر شما معده و دهانمال خداست هر چه که انفاق می شوداو مالک است و رازق روزی انس و جانما بندگان بی سر و پا را نمی سزدبیت المنال و مال خدا را چپوچیانتصمیم از آن اوست که روزی به ما دهدیا نعمتـش دریــغ نمایـد از این و آنعیسی به دین خویش و موسی به دین خویشباشد درست لیک نه از بهر آب و نانآن دو از او سـوال نمـودند شیـخناپس شیوه تو چیست؟ بگو از برایمانگفتا که من به عرش بپاشم هر آنچه هستوانگاه گویم ای ملک الملک و المکاناینها همه از آن تو باشد بدون شکبردار هر چه را که بُود میل تو درآنسهم من است هر چه که برگشت روی خاکسهم خداست هر چه بماند در آسمان نظرات شما عزیزان:
"با سلام ، این اولین باره که به وبلاگتون سر میزنم باید بگم خیلی جالبه، مطالبی توپی دارین، به ما هم سر بزنین"
پاسخ:ممنون از حظورتون حتما مزاحم میشم |
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |