اگرچه زمان دقیق استفاده از باروت به عنوان یک خرج پرتاب، به طور دقیق تعیین نگردیده است؛ اما زمان استفاده از آن به قرن 14 میلادی برمی گردد. تاریخچه استفاده از سلاح گرم در ایران به دوران حکومت صفویان بازمی گردد. در اینجا مراحل تکامل سلاح گرم را در ایران از دوران سلطنت پادشاهان صفوی بررسی می کنیم.
دوران حکومت سلسله صفویه
سلسله صفویه در سال 905 هجری قمری توسط شاه اسماعیل اول بر سر کار آمد که سلطنت او مقارن با دوران اقتدار دولت پرتغال بود. پرتغالیها با دو هدف قرار دادن جزیره هرمز به عنوان مرکز بازرگانی خویش و نیز تضعیف امپراتوری مقتدر عثمانی که خواسته پادشاهان عیسوی اروپا بود، درصدد برآمدند که ارتش شاه ایران را با سلاح گرم آشنا کنند. بدین ترتیب با انتخاب زبده ترین جوانان هنگ پاسداران شاهی که مرکب از 5000 نفر و به قورچیها معروف بودند، آنها را به تفنگهای فتیله ای تجهیز کردند. سلاحهای سواره نظام این عصر شامل شمشیر کج، یک جفت تپانچه، نیزه و تیر و کمان بود. شاه اسماعیل اول برای تعلیم تیراندازی با تفنگ به سربازان ایرانی، مربیان فرانسوی و انگلیسی را به کار گرفت. در این دوره شش هزار قبضه تفنگ از انگلیس وارد شد تا تفنگها را از روی آنها بسازند. به نوشته سیوری، ایرانیان در زمان حکومت شاه اسماعیل از تفنگهای فتیله ای استفاده می کرند. تفنگهای ایرانی (عجمی) دارای برد زیادی بود و لوله آن به طرز خاصی به قنداق بسته می شد.
وین چنتو دالساندری هم درباره سلاح سربازان صفوی مطالب مهمی نوشته است: "تفنگداران ایرانی، مسلح به تفنگهایی هستند که عموماً طولشان معادل شش وجب و فشنگی که داخل لوله تفنگ می نهند، بسیار کوچک است و وزنش از 17 مثقال تجاوز نمی کند." این بخش از نوشته های دالساندری از این جهت جالب است که برای نخستین بار در تاریخ صفویه و پیش از آمدن برادران شرلی و تهیه توپ و تفنگ، به وجود هنگی از تفنگداران ایرانی و مهارت آنان در تیراندازی با این سلاح آتشین اشاره می شود. پیش از مرگ شاه اسماعیل اول، سپاهیان ایران از تفنگ استفاده می کردند و عده ای از نیروهای صفوی مسقر در پادگان هرات، نیروهای عبدالله خان ازبک را با تیر و تفنگ عقب نشاندند.
تلاش جدی برای تجهیز قشون ایران به سلاح آتشین، در زمان شاه اسماعیل اول و احتمالاً حتی قبل از جنگ چالدران آغاز شد و پس از گذشت یک دهه، در سالهای نخست سلطنت شاه طهماسب اول، آثار خود را نمایان ساخت. توپچیان و تفنگچیان ایران دارای واحدهای مستقلی بودند، چنانکه یکی از عوامل پیروزی سپاه ایران بر ازبکان و اخراج آنان از هرات استفاده و مهارت زیاد در کاربرد سلاحهای آتشین بوده است.
در اواخر سال 1006 هجری قمری (مصادف با 1598 میلادی) دو برادر انگلیسی به نامهای سرآنتونی شرلی و رابرت شرلی به همراه یک گروه 26 نفری که تمامی آنها نظامی بودند، به قزوین وارد شدند و نزد شاه عباس صفوی رفتند و خود را به عنوان دو نفر از نجبای انگلیسی که مایل به خدمتگزاری به او هستند، معرفی کردند. از آنجا که همراهان برادران شرلی همگی اهل نظام بودند وچند تن از ایشان به اصول توپ ریزی و اسلحه سازی آشنایی داشتند، ساخت توپ و تفنگ در ایران رونق بیشتری گرفت.
با آمدن برادران شرلی و همراهانشان، الله وردی خان که فرمانده قوای سلطنتی بود، به سمت فرماندهی در ارتش و تهیه سلاح گرم منصوب شد و کارخانه های اسلحه سازی را در اصفهان بنیان گذاشت.
یکی از سلاحهای مورد استفاده در آن زمان، تفنگهای سرپر قلعه ای با لوله هشت ضلعی بود که توسط صنعتگران ایرانی ساخته شده بود که نسخه اصلی آن از تفنگهای انگلیسی برداشته شده بود و بسیار سنگین، بلند و با لوله های ضخیم ساخته می شد و جنس باروتدان آن از فلز یا پوست آهو بود. تفنگهای قلعه ای بر روی دیوار قلعه نصب می شد و در هنگام شلیک تعداد زیادی ساچمه درشت به طرف دشمن پرتاب می کرد. همچنین تفنگ بزرگ و سنگینی به نام شمخال وجود داشت که قطر دهانه لوله آن حدود 25 میلی متر بود و به سبب سنگینی اش، دو شمخالچی آن را حمل می کردند. از شمخالها بیشتر در دژها و برج و باروی شهرها استفاده می کرند. شخص استفاده کننده از این سلاح می توانست آن را به خوبی در مقابل شانه اش نگاه داشته و شلیک کند. در همان حال او می توانست به موازات لوله تفنگ نشانه گیری کند. دلیل نامگذاری این تفنگ به شمخال، خمیده بودن قنداقش بود.
به طور کلی بعد از احداث نخستین کارخانه اسلحه سازی در ایران، صنعتگران تلاش کردند تا استادی خود را در ساختن تفنگهای سرپر فتیله ای به نمایش بگذارند.
تفنگها و تپانچه های سرپر فیتیله ای
اساس کار این سلاحها، انفجار باروت در لوله و پرتاب گلوله یا ساچمه به سمت هدف می باشد. در این زمان لوله تفنگ را از فلز برنج می ساختند که به دلیل مقاومت کم این فلز، مجبور بودند که ضخامت لوله را زیاد در نظر بگیرند که این امر به نوبه خود موجب سنگینی بیش از حد سلاح می شد.
در تفنگهای سرپر فتیله ای، باروت سیاه را با پیمانه به داخل لوله می ریختند، سپس روی آن را پارچه یا نمد گذاشته و با میله فلزی (سنبه) می کوبیدند، سپس گلوله یا ساچمه ریخته و روی آن نیز پارچه یا نمد می گذاشتند و با کمک شعله یا فتیله سوزان از سوراخ ته لوله، باروت را منفجر می کردند.
مطابق آنچه در برخی سفرنامه های دوره صفوی درباره تفنگداران و روش استفاده از تفنگ آمده است، سربازان تفنگدار فاقد زره بودند و سلاحشان تفنگ و قداره بود. شلیک با تفنگ کاری بسیار دشوار بود و برای آنکه به راحتی و با دقت تیراندازی کنند، تفنگ را بر روی پایه ای قرار می دادند.
دوران حکومت سلسله افشاریه
در اواخر حکومت صفوی و اوایل حکومت افشاریه، به تدریج با تکمیل این سلاحها، برای راحتی نشانه روی و سهولت کار، چخماق ابداع شد. فتیله روشن روی چخماق قرار می گرفت و هنگام شلیک، آتش فتیله با سوراخ مخزن باروت تماس یافته و تفنگ شلیک می شد. روشن نگه داشتن فتیله و منتظر فرصت تیراندازی بودن، مخصوصاً در هوای بارانی، کاری دشوار و گاهی ناممکن بود. به همین دلیل به تدریج تفنگهای فتیله ای جای خود را به سنگ چخماقی داد. در این نوع تفنگها، سنگ چخماق بعد از کشیدن ماشه به فلز جلوی سوراخ باروت ساییده می شد و جرقه حاصل، باروت را آتش می زد.
سلاحهای گرم اصلی نظامیان این عصر عبارت بود از: توپ، خمپاره، زنبورک، تفنگ فتیله ای و چخماقی و تپانچه.
دوران حکومت سلسله زندیه
نظامیان دوران زندیه نیز مانند دوران صفویه و افشاریه شامل چند گروه پیاده نظام و سواره نظام، گارد، نیروهای نامنظم و توپخانه بودند. سلاحهای اصلی این دوره عبارت بود از: تفنگ سرپر فتیله ای و چخماقی، نیزه، خنجر، گرز و شمشیر.
با اختراع چاشنی، تفنگهای سرپر تکمیل شد و تبدیل به سلاحی گردید که مدتها در میادین جنگ و شکار مورد استفاده قرار گرفت. دود حاصل از تیراندازی، بوی باروت سیاه و مراحل پر کردن تفنگ از ویژگیهای این نوع سلاح بود. باروت مورد استفاده در تفنگهای سرپر، باروت سیاه است که از نیترات پتاسیم (شوره)، پودر زغال و گوگرد تهیه می شد. در این تفنگها به دلیل استحکام کم لوله هرگز نمی بایست از باروت بی دود استفاده می شد. باروت سیاه سرعت اشتعال کمتری داشته و به همین دلیل لوله تفنگهای سرپر را بلند درست می کردند تا شتاب لازم به گلوله داده شود. سلاحهای سرپر سیستم چاشنی از مدلهای انگلیسی که در کارخانه جیمز ویلینکسن ساخته شده بود، کپی برداری شد.
دوران حکومت سلسله قاجار
بنیانگذار این سلسله آغامحمد خان قاجار بود و پس از او به ترتیب فتحعلی شاه، محمدشاه، ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و احمدشاه بر تخت سلطنت تکیه زدند. در اواخر حکومت آغامحمدخان، چند تن از افسران روسی که به ایران آمده بودند، توسط شاه قاجار ماموریت یافتند تا در شهر قزوین به تعلیم و تربیت قوای نظامی بپردازند. این افسران روس بعد از برادران شرلی (در زمان شاه عباس صفوی) اولین افراد خارجی بودند که به تعلیم قوای ارتش ایران گمارده شدند. در این زمان سلسله قاجار با دنیای غرب آشنا گردید.
بازسازی ارتش ایران با روش مشق جدید و تجهیز آنها به جنگ افزار نوین اروپایی نیز از زمان فتحعلی شاه در قرارداد نظامی اش با ناپلئون بناپارت، امپراتور فرانسه آغاز شد. در دوره فتحعلی شاه، اسلحه و مهمات فراوانی برای قشون ایران خریداری گردید. همچنین یک هیات 27 نفره از درجه داران و افسران فرانسوی جهت تعلیم نظامیان به ایران آمد. این هیات یک کارخانه توپ ریزی در اصفهان و یک زرادخانه در تهران دایر کرد.
عباس میرزا، ولیعهد فتحعلی شاه، به بررسی جزئیات ساختمان سربازخانه ها، زرادخانه ها و کارگاههای اسلحه سازی و باروت کوبی، توپ ریزی و برقراری انضباط و تغییر لباس نظامیان اصرار داشت. در این دوران علاوه بر استفاده از افسران فرانسوی و انگلیسی، تلاش شد که با اعزام دانشجو به خارج از کشور، از دانش فنی آنها نیز در گسترش صنایع نظامی استفاده شود.
محمد شاه در دوران 15 ساله حکومت خود به دلیل درگیری با شورشها و دخالت عثمانیها، انگلیسهیها و روسها فرصت چندانی برای ادامه اصلاحات در ارتش نیافت. در زمان او نیز از مربیان روسی و انگلیسی در تعلیم نظامیان کمک گرفته شد و نیز تجهیزاتی از انگلستان خریداری شد.
در دوره ناصرالدین شاه، سلاحهای خودکار یا به اصطلاح مسلسل وارد ایران شد که از جمله آنها می توان به مسلسهای نوردن فلت-هاچکیس که از کشورهای فرانسه و انگلستان خریداری شده بود، اشاره کرد. در این دوران سلاحهای با لوله خان دار خریداری شد که افزایش برد و دقت تیراندازی را در پی داشت و مقدمه ای برای ساخت لوله های خان دار در ایران شد. سلاحهای مورد استفاده سربازان در این دوره تفنگهای فتیله ای، چخماقی، اشنایدر، مارتینی، روسی، ورندل، پروسی، گاللین، شاسپورت، بردان و مگزین بود.
دوران حکومت سلسله پهلوی
پس از به سلطنت رسیدن رضاشاه، کارخانه های اسله سازی و مهمات سازی با نام قورخانه در ایران راه اندازی گردید. در این دوران اکثر سلاحهای نظامیان، قدیمی، مستعمل و فرسوده بود و هر از چند گاهی نیاز به تعمیر و مرمت پیدا می کردند که مسئولیت این کار بر عهده قورخانه بود. تشکیلات قورخانه هم به مانند تشکیلات نظامی بود که شامل قنداق سازی، تفنگ سازی، مدرسه، آهنگری، ریخته گری، تلگراف خانه، فشنگ سازی، اداره مرکزی و ... بود و در راس آن، ارباب مناصب و سپس اصناف صنعتگر و دیگر کارکنان در رده های بعد قرار داشتند. سرپرستی قورخانه را مقام سرتیپ عهده دار بود. در طی هشت سال، تعداد 600 توپ برنزی، 200 خمپاره، توپ کوچک، تفنگ چخماقی و مقادیر زیادی مهمات در قورخانه تولید شد.
نمودار سازمانی قورخانه آذربایجان به شرح ذیل بود:
یک نفر سرتیپ، یک نفر سررشته دار، 4 نفر یاور، 6 نفر سلطان، 2 نفر نایب اول، 8 نفر نایب دوم، 8 نفر وکیل، یک نفر مشرف و 63 نفر صنعتگر و دیگر کارکنان.
در روز هفتم بهمن ماه سال 1309 در پی یک بررسی طولانی، رضاشاه که فرمانده کل نیروهای مسلح بود‌، موافقت کرد هیاتی به نام "تفتیش و خرید اسلحه" را به چکسلواکی بفرستد. 47 صندوق تفنگ برنو و 48 صندوق ساز و برگ چرمی توسط این هیات خریداری و به ایران آورده شد.
آزمایشها بر روی تفنگهای ماوزر vz. 24 صورت گرفت (vz مخفف vzor به معنای مدل و 24 نشان دهنده سال طراحی سلاح یعنی 1924 می باشد) و ستاد ارتش به آن نمره قبولی داد. از آن پس ماوزر که تولید انبوه آن از سال 1898 در ابرنادورف آلمان آغاز شده و به عنوان دقیقترین و خوشدست ترین تفنگ سبک به کار رفته بود، جای تفنگهای روسی و انگلیسی و ... را در ارتش ایران گرفت. کارخانه ماوزر بعداً شعبه خود را در شهر "برنو" واقع در ایالت مواویای چکسلواکی دایر کرد و دولت ایران که مشتری کمپانی اشکودا بود ترجیح داد که تفنگهای ماوزر ساخت شهر برنو (Brno) را خریداری کند و از آن پس در ایران نام "برنو" بر تفنگهای ماوزر گذارده شد. این تفنگها پنج تیر و تک تیر بودند.
صنایع مسلسل سازی (جنگ افزار سازی)
در هفتم مردادماه 1312 در شهر برلین آلمان قراردادی بین دولت ایران و کارخانه فریتس ورنر آلمان مبنی بر تاسیس کارخانه اسلحه سازی با ظرفیت اولیه تولید 25 قبضه تفنگ برنو به امضا رسید. در سال 1314 کارخانه در محل قورخانه آغاز به کار کرد و به مرور با تکمیل ماشین آلات و تغییر مکان آن به محل فعلی (خیابان پیروزی) در سالهای 1316 تا 1318 تعدادی پرسنل متخصص کار با ماشین آلات به کار گرفته شدند. در تیرماه سال 1317 به منظور افزایش سقف تولید سالانه 1200 قبضه مسلسل سبک و 300 قبضه مسلسل سنگین، تجهیزات بیشتری در صنایع مسلسل سازی نصب گردید.
در سال 1320 با توجه به وقایع جنگ جهانی دوم و در پی اعلام بی طرفی ایران، محل صنایع مسلسل سازی به قرارگاه نیروهای هندی و لهستانی تبدیل شد که حاصل آن اشغال، وارد آمدن خسارات بسیار سنگین به ساختمانها و ماشین آلات بود.
پس از تخلیه نیروهای هندی و لهستانی و سقوط هیتلر، در سال 1325 در اوایل سلطنت محمدرضا شاه، قراردادی بین ایران و روسیه مبنی بر تولید مسلسل سبک P.P.Sh منعقد شد. در کنار تولید این سلاح، در سال 1329 صنایع مسلسل سازی موفق به تولید 16 قبضه مسلسل برنو شد.
به دلیل نیاز روزافزون نیروهای نظامی به سلاحهای پیشرفته و در عین حال قویتر و مدرنتر، در شهریور 1345 قراردادی بین تسلیحات ارتش ایران و شرکت فریتس ورنر آلمان جهت ایجاد و تکمیل تاسیسات و توسعه کارخانه های موجود منعقد گردید که مفاد آن به شرح زیر می باشد:
1- قرارداد ساخت و تولید سالانه 40000 قبضه تفنگ G3
2- قرارداد ساخت و تولید سالیانه 6000 قبضه تیربار MG3 با لوله کرم شده و لوله یدکی
3- اعزام 20 نفر متخصص به مدت 3 سال به ایران جهت نصب و مونتاژ تاسیسات
4- تحویل کلیه ماشین آلات و وسایل و لوازم فنی از جانب شرکت مزبور
5- تحویل نقشه های دوپایه، قنداق کشویی و سه پایه سنگین به صورت رایگان و آموزش 20 نفر از افسران و استادان به مدت یک سال در آلمان
در سال 1356 قرارداد دیگری با همان شرکت آلمانی منعقد شد که بر اساس آن سالیانه 2000 قبضه موشک انداز RPG چهل میلی متری تولید گردد که 50 قبضه آن ساخته شد و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و تعطیلی صنایع، ادامه تولید متوقف شد.
دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی
در زمستان 1357 صنایع مسلسل سازی به دلایل امنیتی تعطیل شد و به علت قرار گرفتن صنعت در مرکز درگیری مردم با حکومت پهلوی، محل صنعت آماج حمله شد و بعضی از تجهیزات مانند فرامین و ابزارآلات تولیدی به خارج از صنعت منتقل و بعضی از کارخانجات دچار آسیب شد که در اوایل سال 1358 بدون حضور کارشناسان خارجی بازسازی و آماده تولید شد. در سال 1359 نمونه های اولیه سلاح دوش پرتاب RPG7 بدون حضور کارشناسان خارجی روانه جبهه های جنگ ایران و عراق شد.
فعالیتهای صنایع جنگ افزار سازی در دهه 60
با تلاش پرسنل صنایع جنگ افزارسازی در دهه 60 شمسی همزمان با جنگ تحمیلی، محصولات زیر به مرحله تولید رسید:
1- پرتاب کننده هدهد 81 م.م.
2- خمپاره انداز کماندویی 60 م.م.
3- لوله جوفی
4- تفنگ تک تیرانداز G3
5- سلاح درون شهری MP5 در مدلهای قنداق ثابت، کشویی و بدون قنداق
6- تجهیزات سلاح مانند تک پایه خودرویی تیربار، کارد سنگری، طناب انداز و آداپتور پرتاب نارنجک
7- تفنگ G4
در کنار تولید سلاح در داخل صنایع، جهت پشتیبانی از خطوط دفاع مقدس، صنایع اقدام به تجهیز و راه اندازی کارگاههای تعمیرات سلاح در مناطق جنگی کرد که باعث بازسازی و تعمیر مقادیر قابل توجهی از سلاح و بالا بردن روحیه رزمندگان شد که این روند تا پایان جنگ در سال 1367 ادامه داست.
ادامه تلاش پرسنل صنایع با استفاده از روش مهندسی معکوس (بدون خرید دانش فنی کامل) باعث ایجاد تنوع بیشتر در خطوط تولید نظامی شد تا جایی که در سال 1367 سلاح شهری MP5 به روش مهندسی معکوس و با کالیبر 9 م.م. در مدلهای مختلف قنداق ثابت، کشویی و بدون قنداق در صنایع جنگ افزار تولید شد.
با توجه به تولید سلاحهای اتوماتیک، نیاز صنعت به دستگاههای پیشرفته محسوس بود، بنابراین برخی از کاگاههای تولید به دستگاههای CNC آلمانی تجهیز شد.
پروژه مهندسی معکوس برای راه اندازی خط تولید تیربار نیمه سنگین 12.7 م.م. دوشکا و تپانچه 9 م.م. زیکزوئور P226 موسوم به زعاف از سال 1369 آغاز شد.
بعد از اتمام جنگ تحمیلی و افت تیراژ سلاحهای نظامی، ساخت و تولید سلاحهای شکاری ساچمه زن و گلوله زن و تولید قطعات بازرگانی به منظور مشارکت در امر خوداتکایی و سازندگی کشور در دستور کار صنعت قرار گرفت که از جمله شامل موارد ذیل بود:
1- پروژه تفنگهای شکاری ساچمه زنی 12 گیج با نامهای نخجیر 1 و نخجیر 2
2- تولید قطعات و مجموعه های خودرو (مجموعه ترمز، اویل پمپ و ...)
3- تولید قطعات و مجموعه های مورد نیاز شرکت نفت و گاز (مجموعه تی سرویس و ...)
4- تولید قطعات کشاورزی (مجموعه پمپ هیدرولیک تراکتور و ...)
5- تولید قطعات مورد نیاز وزارت نیرو (مجموعه فیوز کات اوت و ...)
6- تولید قطعات مورد کاربرد ایران خودرو (دیفرانسیل پیکان و ...)
فعالیتهای صنایع جنگ افزار سازی در دهه 70
در روزهای پایانی سال 1373 خطوط تولید سلاح تیربار دوشکا 12.7 م.م.، کلت کمری زعاف 9 م.م.، تفنگ پرتاب کننده گاز اشک آور 38 م.م.، کلت پرتاب کننده گاز اشک آور 38 م.م. و تفنگ شکاری نخجیر 1 و 2 با کالیبر 12 گیج به روشهای مهندسی معکوس راه اندازی شد.
فعالیتهای صنایع جنگ افزار سازی در دهه 80
با جذب نیروهای متخصص و جوان، دوران توسعه در این دهه آغاز شد. با همت و پشتکار روزافزون پرسنل و با دستیابی به دانش فنی بالا، این صنعت توانست تولیدات خود را افزایش داده و در زمینه های نظامی و بازرگانی پروژه های زیر را به سرانجام رساند:
1- پروژه های نظامی:
- نمونه سازی و تولید انبوه تفنگ کلاشنیکف AK-47 با قنداق ثابت، قنداق تاشو از زیر و قنداق تاشو از بغل
- تیربار گرینوف 7.62 م.م. PKM و PKT
- تفنگ تک تیرانداز دراگانف 7.62 م.م.
- تفنگ G3 بهینه شده
- تفنگ M16 کالیبر 5.56
- تفنگ تک تیرانداز 7.62 مرصاد
- تفنگ تک تیرانداز AM کالیبر 12.7 م.م.
- پرتاب کننده 40 م.م. GL قابل نصب روی سلاحهای M16 ،G3 و AK
- سلاح زاویه زن
- صداخفه کن سلاح MP5 و کلت C9
- تفنگ صیاد پلیسی (مدل وینچستر)
- نمونه سازی تفنگ و تپانچه پرتاب کننده کالیبر 38 م.م. جدید
• از فعالیتهای مهم دهه 80 صنعت جنگ افزارسازی می توان به وارد شدن در بحث طراحی سلاح تحت عنوان پروژه خیبر نام برد که منجر به ساخت تعدادی سلاح تحقیقاتی با نام سما گردید.
• پروژه های آزمایشی شامل تندر کوتاه، G3 بهینه تک تیرانداز (کارا تک تیرانداز)، G3 بهینه (کارا)، زعاف کامپکت، تندر کوتاه با قنداق تاشو و کارابین کلاشنیکف
2- پروژه های سلاح شکاری:
تفنگ شکاری دولول روی هم با کالیبر 12 گیج
_______________________________________________________
تذکر: هرگونه بازنشر این مقاله منوط به ذکر منابع می باشد.
منابع:
ماهنامه جنگ افزار، شماره 89 (مهندس علی نعیمی)
newcoy.persianblog.ir (کاوه)
en.wikipedia.org
نظرات شما عزیزان: