ŠΞЙĆǾŘ
مردی از دنیای مجازی
| ||
|
شما کدام را دوست دارید و خواهان هستید؟ ارامش یا اسایش ؟ در نگاه اول شاید دو کلمه هم معنی و یکسانی باشند اما تفاوت آنها بسیار است فرض کنید شخصی با داشتن خانه ای ویلائی در بهترین نقطه تهران و یک ویلا هم در بهترین نقطه شمال با یک اتومبیل آخرین سیستم ، همسر و فرزند با حسابهای متراکم بانکی ، از وامهای کلان و سررسید گذشته و باد آورده و ... ایا این فرد اسایش دارد ؟ آرامش چطور ؟ جواب نمی تواند صد در صد مثبت باشد چرا ؟ صبح تا شب می دود اما پشت فرمان برای همه سوگند یاد می کند تا حرفی را از او بپذیرند فکرش همه کار است و تلاش و انباشت ثروت ، مشکلات خود ساخته باعث افسردگی شدید او شده است و توقعات بی حد و اندازه همسر و فرزند نیز تشدید کننده ، او فرزندان را ناخلف می پندارد اما نمی گوید که شاید کمبود محبت من باعث شده باشد و انها نیز پولهای باد اورده را خرج می کنند و به طریق ناسالم و او باز با حرص و ولع دنبال الباقی اما حاضر است کل ثروت خود را در قبال لحظه ای آرامش بپردازد ، لیکن غیر ممکن پس ایشان ارامش ندارند هر چند ثروت او باعث اسایش او گشته است ؟ ! البته شاید. اما شخصی را در نظر بگیرید که با حداقل حقوق ، زندگی آرام را سپری می کند به قدر توان از امکانات موجود استفاده می کند ، تفریح او سازی است و آوازی همسر و فرزندی نرمال و هم سلیقه ، دلداه ، عاشق است و معشوق مهیا در شمال ویلا ندارد اما در کنار رودخانه با یک قلاب ماهیگیری با همسر و فرزند عشق می کند و حالی و حولی و کیفوره کیفور ساقیا جمعند اهل دل صفا اینجا بیا تا شوی از حال ما اگاه بیا با حریفان مست و با جام شراب حولی وحالی گه و بیگاه بیا به خانه که می رسد ستارش به او خوش آمد می گوید و تنبکش تبریک ، نداشتن ماشین هم باعث شده روزی چند ساعت پیاده روی کند به فکر کسر حساب ذخیره بانکی نیست اما خیالش راحت است که برای نهار یک ماهی کباب کرده و شب نیز نونی و پنیری کمی پونه موجود. اولی ثروت باعث اسایش او شده ( شاید و تنها دیگران بپندارند) دومی ارامش دارد اما آسایش نیز مکمل ارامش است ====================================================== اقا این دانشگاه آزاد اسلامی چه معنا دارد که با رقابت تمام سر صف باید ایستاد و پول بی زبان را در جیب اونا ریخته و بعد با هماهنگی کلاسها را تعطیل کرد؟ چه معنا دارد ؟ نه بدرد دنیا می خوره نه بدرد آخرت آقا جون یک استاد پیدا کنید و بروید پیش او ارگ نوازی یاد بگیرید هم بدرد دنیا تون می خوره هم اخرت ============================================================ آقا این چشم و هم چشمی چیه که هر مجلسی می روی نزدیک به دوازده کیلو طلا به خودت آویزون می کنی و ذوق می کنی و وقتی میایی خونه از دیسک کمر می نالی و فشارت می ره رو دوازده که کنار دستی ربع کیلو طلا از تو بیشتر داشت ؟ آقاجون این پول طلا بی زبون را می دادی یک هنر مثلا نقاشی یاد می گرفتی و با کشیدن یک تابلو زیبا تو همون مجلس همه علاقمند می شدن با تو اشنا بشوند ، کنارت بشینن ، و افتخار آشنایتو کنند و خودت نیز لذت ببری که مفیدی و فشارت همیشه رو ده بمونه ============================================================ اقا این فیلم جمونگ ( اگر تلفظ ش صحیح نیست ببخشید ) چیه که بعد از لینچان و یانگوم و اوشین و ... نگاه می کنی و دلت می سوزه و اخلاقت بد می شه و افسردگی می گیری و چون چیز جالبی نداره دو روز دیگه یادت می ره و فقط می فهمی امپراطور این یکی زنشو بیشتر دوست داره و شب بعد هم بدبختی یعقوب و بیچارگی یوسف و ناکامی زلیخا .... مگه هر چی سیما زحمت کشید شما باید استفاده کنید ؟! اقا جون بشین فیلمهای مستند حیوانات را نگاه کن و از طبیعی بودن آنها از فهم و شور آنها از علم و دانش آنها که بعضی اوقات فکر می کنی از اونا برتری اما بعضیا و بعضی وقتها اشتباه می کنی ، یا بشین فیلم مستند و علمی شبکه آموزش و نگاه کن و لذت ببر و از افسردگی رها شو ========================================================== آقا این روزنامه ها بخاطر پول دروغ می نویسند و تیترشون با متن شون فرق می کنه و فرداشم تکذیب می کنند رو چیه می خونی و وقت میذاری و اصابتو خرد می کنی و گاهی می فرمائی احمد خوبه و گاهی می فرمائی محمود و برای اونا سینه سپر می کنی و برای ابی برادر قرمزتو می زنی و برای زرد سکته قلبی و .... آقاجون بشین یکی از اشعار حافظ بخون ، تجزیه و تحلیلش کن بعد سری بزن به یک کتاب رمان و یا میرزاده عشقی بیار و یا از اشعار مستر سیاه بخون یا از شعرهای طنز اغو بخون ویا ... ============================================================ اقا اینقدر تو فکر نرو که قند بذاری تو دهنت و آنگاه جعبه بیسکویت بجای لیوان چای بلند کنی و هورتی بکشی بالا و اطرافیانت هر هر و کر کر دل درد بگیرند و .... آقاجون اصلا قصد جسارت نداشتم بخدا هر کاری که می دونی و می تونی و علاقه داری و دوست داری و عشقته انجام بده منم اول سری به احسان می زنم و بعد می روم یک آواز ( با صدای کاملا استثنایی و خ. در چم. ) برای دل خودم می خونم ( برا ی خودم که حرام نیست ! هست ؟ ) و بعد می رم سر وقت نون و پنیر و پونه . جای همه شما سبز ============================================================ خواستگار که منتظر بود پدر دختر از او سوال کند ، مسکن داری ، ماشین داری ، پول چقدر داری ، چند سکه می تونی مهر بدی ، .... و او با راست و دروغ یک جوری جواب بده ، شنید زندگی ما را دیده ای؟ ! قول می دهی این آرامش را بهم نزنی ؟ نظرات شما عزیزان: [ دو شنبه 17 / 4 / 1391برچسب:آرامش,صیبر,آرامش وصیر,چگونه آرام شویم, ] [ 7:1 بعد از ظهر ] [ ŠΞЙĆǾŘ ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |