ŠΞЙĆǾŘ
مردی از دنیای مجازی
| ||
|
وقتی در نت سرچ میکنید پیش گویی اینترنت یه وبلاگی رو به شما نشون میده که آدرسش با شماره موبایل شروع میشه و ادعا های در مورد پیشگویی زلزله داره من چند بار تو وبلاگش رفتم و پیام گذاشتم آمارگیر وبلاگش میگه روزی 5000-6000 تا در روز بازدید داره اگه آمارگیرش درست باشه البته چون راحت میشه آمارگیر سایت های دیگه رو که بازدید سایت های پربازدید رو نشون میدن رو میتونین بزارین تو سایتتون که این یه نوعی تقلبه آخه چیزی که باعث شده من به آمارگیر وبلاگش شک کنم اینه که با این بازدید چرا پیچ رنگ وبلاگش 0 ( صفر ) هست در صورتی که با این بازدید باید حد اقل 2 به بالا باشه در کل بگذریم ما فرض میکنیم بازدیدش بالاست و طرفدار هم داره البته منم چند وقت تو وبسایتم لینکش کردم و همچنین تماس هم باهاش گرفتم اون حرف های ضد و نقیضی میزنه و واقعا ادم گیج میشه اون وبلاگش خیلی نامرتبه و بیشترش رو از محل های جغرافیایی وقوع زمین لرزه پر کرده که بیشترش رو کپی پیست از سایت ژئوفیزک دانشگاه تهران انجام میده و واقعا ادم هدفش رو از این چیز ها نمیدونه آخه افراد عوض دیدن چنین چیزهایی به سایت مرجع روجوع میکنن نه یه وبلاگی که نمیشه زیاد بهش اعتبار کرد
یه چیز دیگه که ادم تعجب میکنه اینه اون میاد تو وبلاگش میگه من انسانی معمولی هستم و سوادی ندارم و زلزله رو باالهام پیش بینی میکنم آخه آقایی که خودت رو سید عباس صولتی معرفی میکنی چرا قسمت نظرات نظر دقیق و منطقی من رو حذف کردی و وفقط یه سری نظرات مزخرف که از شما تمجید شده رو میزارین؟!! چرا از سادگی ملت سو استفاده میکنی ؟!! آخه تا حالا تونستی با این یش گویی های مزخرفت جون یه عده رو نجات بدی؟!!!! چرا هرچی شده پای مذهب رو پیش میکشی ؟!!! چرا هی ادعا ارتباط به افراد رو میکنی؟ خودت میگی من با علوم غریبه و جمل این کار رو نمیکنم اگه واقعا تو حرفت دوز و کلک بازی نیست بگو با چی این کار رو میکنی؟!!! چرا چند بار که نظر منطقی دادم و توش کلی سوال بود رو حذف کردی؟!!! چرا آدرس وبلاگ رو با شماره شروع میکنی و توی وبلاگت رو سراسر پر از شماره کردی و بعد ادعا میکنی مجردی و یه عده گولت زدن؟!! اگه هدفت پیش بینی هست چرا قشنگ و درست حسابی و مفهومی نمیگی کجا و قرار چند لیشتر زلزله بیاد و بعد از وقوع زلزله یه سری اعداد مزخرف رو که تو سایت ژئوفیزیک دانشگاه تهران هست رو اینجا مینویسی؟!! میشه بپرسم تو توی چه زمینه ایی قوی هستی؟( مذهبی , علمی ) اگه مذهبی هست چرا این همه چیز های علمی مینویسی و اگه علمیه چرا ربطش میدی به مذهب؟!!! دقیق بگو هدفت چیه؟!! فکر میکنی کشوری مثل آمریکا و کشور های قدرتمندد دیگه نمیدونن چنین فردی تو ایران دارای این قدرت هست؟!! فکر میکنی اگه حرفت درست باشه کلی از تمام جهان میریزن خونه تو؟ فکر میکنی که همه دارن فکر میکنن میخواستی با اینکار معروف بشی؟ من بعضی از طرز فکراتون رو قبول دارم ولی در کل کارتون و روش اجرا شما رو اصلا قبول ندارم و نشون میده اهداف ناخواتسته دیگه ایی دارین. لطفا دست از این کپی پیست بازی در بیارین... بابا ول کن با این مزخرفات پیشگویی یه وبلاگ دیگه هم جالب ازت نقد کرد میتونی اینجا بخونی من حاظرم یه مذاکره جدی در این قبیل با شما یا در چت روم و یا جاهایی که شما قبول دارین داشته باشممم منتظرم........ و یه توصیه به مردم عزیز و فهیم ایران:
مردم عزیز لطفا به این ادعا ها که اصلا مورد قبول هیچ سازمانی نیست توجه نکنید و قبل از این که اعتماد کنین روش دست یابی اطلاعات رو ازش بخواین اگه روش بدست آوردنش مورد قبول خودتون بود قبول کنید...
مدیر وبسایت دنیای مطالب طلایی F15 ایگل(Eagle) جنگنده اف 15 ایگل(Eagle) برای برتری هوایی ساخته شده است و به سفارش ایالات متحده برای نیروی هوایی و گارد ملی آمریکا طراحی و ساخته شده است و این هواپیما ساخت شرکت مک دانل داگلاس است که اکنون بخشی از شرکت بوئینگ است ساخته شده است و این هواپیما قابلیت حمل موشک های هوا به هوا اسپارو و سایدواندر را نیز دارا میباشد. بقیه در ادامه مطلب...... ادامه مطلب
F14 تامکت جنگنده اف-14 تامکت هواپیمایی دو موتوره، بال متغیر و دو سرنشینه می باشد که به منظور حمله، رهگیری و نابودی جنگنده های دشمن به صورت بیست و چهار ساعته و در هر وضعیت جوی و اقلیمی طراحی گشته است و قادر به انجام عملیات از روی ناو هواپیمابر نیز می باشد.
ادامه مطلب
با سلام
امروز می خواهم رد مورد این استراتیژی که در سوریه در حال وقوع است صحبت کنم :
همانطور که میدونین نزدیک یک سال است که سوریه دچار آشوب داخلی شده است و این نوع آشوب سخترین و وحشتناکترین آشوب در نوع خودش است. همانطور که خبر دارین به علت منطقه استراتیژی سوریه بسیار حائض اهمیت است همچنین سوریه نوعی خط مواصلاتی ایران به لبنان و فلسطین برای ارسال کمک های نظامی و اقتصادی به شمار می آید همانطور که خبر دارین تظاهراتی در سال های اخیر در سوریه در اعتراض به بشار اسد انجام می شود که در نتیجه بشار اسد اصلاحاتی انجام می دهد در نتیجه به گفته مخالفان دولت این طرح برای آن ها قابل قبول نیست و در نتیجه بعد از انقلاب های عربی جرقه این انفجار و آشوب داخلی در سوریه زده می شود به علت اقدام نامناسب دولت بشار اسد در خاموش کردن این شورش که به منزله آتشی فروزان سوریه را فراگرفته است از استراتژی سرکوب استفاده میکند در نتیجه گروهکی که از ارتش فرار کردند و خود را ارتش آزاد ( نبودن زیر سلطه دولت ) مینامند با ابزار های جنگی نسبتا کم شروع به شورش داخلی می کنند در نتیجه این آتش شورش شعله ورتر میشود و همچنین بیشتر کشور های جهان از این شورش داخلی حمایت می کنند و همچنین کشور هایی مانند ایران و روسیه و چین به خاطر مناع شخصی خود از دولت بشار اسد حمایت میکنند در نتیجه سوریه به زمین بازی قدرت ها تبدیل می شود سرکوب اولیه بشار اسد موفق بوده ولی وقتی یکی از فرملاندهان و وزرا و چندین تن از اعضای عالی رتبه بشار اسد به صف مخالفان می پیوندند اوضاع وخیم تر و وخیم تر می شود. همان طور که میدانید آمریکا میتواند با دادن سلاح های جدید خود باعث پیروزی مخالفان شود ولی این هم نوعی استراتیژی است. این استراتیژی در صورت موفقیت هر جناح به سود امریکا و بریتانیا و کشور های قدرتمند اروپایی هست چرا؟ چون با این اوضاع داخلی سوریه یک کشور سوخته و فقیر می شود در همین ایام هم درامد سوریه به شدت افت کرده و اقتصاد این کشور رشد منفی بالای 9% را پیدا کرده است همچنین کارشناسان بر این باورند با این وضع اگر هم دولت بشار اسد پیروز شود اقتصاد سوریه کاملا فروپاشیده شده شده است در این صورت تنها دلیل احیاء این منطقه استفاده از بانک جهانی یا همان قرض است که این هم امکان پذیر نیست زیرا به دستور آمریکا سوریه یکی از کشور های تحریم شده هست و در صورتی به این کشور وام داده می شود که از مواضع خود عقب نشینی کند در اینجا به یقین میتوانم بگویم آمریکا و اسراییل و دیگر کشور هایی که قصدشان براندازی دولت و از کنار برداشتن کشور سوریه بود به هدف خود رسیده اند حذف بشار اسد و دولت سوریه نوعی اخطار به ایران است همچنین ایران به خاطر حمایت از سوریه نزد مخالفان این کشور دشمن شناخته می شود و این یعنی اضافه کردن یک دشمن و مامور آمریکا در حساس ترین منطقه خاورمیانه.... با تشکر مدیریت **بهشت برین واقعیت دارد** مجله آمریکایی <<نیوزویک>> در شماره جدید خود مطلبی را به پزشک متخصص مغز و اعصاب اختصاص دادهاست که به گفته خودش هفت روز ((زندگی ای با هوش غیر انسان)) را تجربه کرده است تجربه ایی که آن را حس شیرن(( جهانی دیگر)) می داند.ویس از دنیایی سخن میگوید که اتحاد اساس آن است و آنقدر زیباست که 5 ثانیه اش ارزش عمری انتظار را دارد. دکتر ایبن الکساندر که تجربه خود را از مرگ و نیستی را در مطلب ویژه مجله <<نیوزویک>> به رشته تحریر آورده است" مینویسد: به عنوان یک جراح مغز هیچگاه به پدیده تجربههای جهان پس از مرگ و چنین مقولاتی باورنداشتم. پدرم هم مانند خودمن جراح مغز و اعصاب بود و من نیز به تبعیت از او راه خود را در دنیای علم پی گرفتم و جراح مغز شدم و در دانشگاه های زیادی از جمله «دانشگاه هاروارد» به تدریس این شاخه از علم پزشکی پرداختم. بنابراین، کاملاً می دانمدر مغز آدمهایی که ادعا می کنند آن جهان را تجربه کردهاند چه میگذرد. مغز آدمی از مکانیسم اعجاب آور و در عین حال فوق العاده ظریفی برخوردار است، کافیست اندکی از اکسیژن دریافتی مغز بکاهید تا واکنش نشان دهد. با چنین اوصافی، برایم جای تعجب چندانی نداشت که آدمهایی را ببینم که بعد از گذران دوره درمانی پس از آسیبهای جدی و بازیابی هوشیاری خود، از تجربههای شگفتشان افسانهسراییها کنند. اما هرچه میگفتند هرگزبدان معنا نبود که چنین بیمارانی در دنیای واقعی به جایی سفر کرده باشند. مورد من نیز از دو جهت با تجربه همه این بیماران متفاوت بود؛ اولاینکه بخش کورتکس مغز من به طور کامل از کار افتاده بود و دوم اینکه در تمام مدت اغما نشانههای حیاتی من تحت نظارت دقیق پزشکان قرار داشت و پیوسته ثبت میشد. این را هم بگویم که پیش از اینها، تعریفی که از خودم داشتم یک مسیحی معتقد بود که چندان هم عامل به فرائض دینی نیست. با این وجود از کسانی که علاقهمند بودند عیسی مسیح را موجودی فراتر ازیک آدم خوب معمولی به حساب آورند هم کینهای به دل نداشتم. حرف آنهایی را میفهمیدم که دوست داشتند باور کنند که بالاخره یک جایی در این دنیا خدایی هم هست و در دلم بهشانغبطه میخوردم که این ایمان بدون شبهه چه آرامشی را برایشان به ارمغان آورده. با این همه،به عنوان یک دانشمند میدانستم که خودم نباید چنین باورهایی داشته باشم. اوضاع بدین منوال بود تا اینکه سال ۲۰۰۸ رسیدو در حالی که بخش «نئوکورتکس» مغزم از کار افتاده بود، هفت روزی را در حالت اغما بهسر بردم. در غیبت یک نئوکورتکس فعال، چیزی را تجربه کردم کهموجب شد باور کنم کهبرای وجود هوشیاری پس از مرگ هم دلیل علمی وجود دارد. همینجا بگویم چون میدانم شکاکیونچه نظری راجع به چنین حرفهایی دارند، داستانم را با منطق و زبانعلمی «یک دانشمند» بازگو خواهم کرد، یعنیهمان چیزی که هستم. اوایل صبح خیلی زود، حدود چهار سال پیش با یک سردرد شدید از خواب بیدار شدم. تنها به فاصله چند ساعت، کورتکس مغزم کاملا از کار افتاد. کورتکس بخشی است که کنترل اندیشه ها و احساسات ما رابرعهده دارد و باعث تمایز ما از دیگر جانداران است. پزشکان بیمارستان عمومی «لینچبرگ» در ایالت ویرجینیا، که دست برقضا خودم هم آنجا به عنوان جراح مغز و اعصاب کار میکردم، به این نتیجه رسیدند که دچار نوعی مننژیت نادر شدهام که بیشتر در نوزادان دیده میشود. باکتری «ای کولی» افتاده بود به جان مایع مغزی نخاعم و ذره ذره مغزم را میخورد. آن روز صبح، وقتی به اتاق اورژانس رفتم، اوضاعمآنقدر بد بود که امید چندانی به بهبود و ادامهزندگیم در قالب چیزی فراتر از یک گیاه وجود نداشت. مدتی زیادی نگذشت که همان روزنه امید هم از دست رفت. هفت روز در اغمای کامل بودم، بدنم به هیچ محرکی پاسخ نمی داد و فعالیتهای عالی مغزم کلاً مختل شده بود. در چنین شرایطی هیچ توجیه علمیای برای این حقیقت وجود ندارد که در حالی که بدنم دراغما کامل به سر میبرد، ذهنم، هوشیاریم، خود خویشتنم، حی و حاضر بود. نورونهای کورتکس مغزم به واسطه حمله باکتریایی فلج شده بودند، اما نوعی هوشیاری و معرفت ورای ظرفیتهای مغزی مرا به بُعد دیگری از این کائنات برد، بُعدی که حتی خوابش را هم هرگز ندیده بودم و هیچگاه در زمره باورمندانش نیز قرار نداشتم. باری، ماهها سپری شد تا بتوانم برای خودم هضم کنم که چه بر من گذشت. سوای غیرممکنبودن وجود هرگونه هوشیاری در شرایطی کهداشتم، چیزهایی که آن موقع تجربه کرده بودم برای خودم هم به هیچ وجهتوجیه پذیر نبود: اول، یک جایی در میان ابرها بودم. ابرهایی بزرگ و پُف کرده به رنگ صورتی و سفید که در مقابل آسمان «آبی تیره» تضاد مشهودی ساخته بود. بالاتر از ابرها -بی نهایت بالاتر- دسته دسته موجوداتی شفاف و نورانی در آسمان این طرفو آن طرف میرفتند و خطوط ممتدی را دنبال خود در فضا بر جا میگذاشتند. پرنده بودند یا فرشته؟ نمیدانم. بعدها که برای توصیف این موجودات دنبال واژه مناسب میگشتم این دوکلمه به ذهنم رسید، اما هیچ یک از این دو حق مطلب را درباره این موجودات اثیری ادا نمیکند که اساساً از هرآنچه در این کره خاکی میشناسم تفاوت داشتند، چیزهایی بودند پیشرفتهتر و متعالیتر. در دنیایی که بودم، دیدن و شنیدن دو مقوله جدا از هم نبود. انگار که نمیشد چیزی را ببینی یا بشنوی و به بخشی از آن بدل نشوی.هرچه که بود متفاوت بود و در عین حال بخشیاز چیزهای دیگر، مثل طرح های درهم تنیده فرش های ایرانی...یا نقوش بال یک پروانه. اما از این همه شگفتآورتر، وجود «فردی« بود که مرا همراهی می کرد؛ یک زن. جوان بود و جزئیات ظاهری او را به طور دقیقبه یاد دارم. گونههایی برجسته و چشمانی به رنگ آبی لاجوردی داشتو دو رشته گیسوان طلایی-قهوهایش در دو طرف صورت، چهره زیبایش را قاب گرفته بود. بار اولکه او را دیدم روی یک سطح ظریف و نقش دار حرکت میکردیم که بعد از لحظه ای فهمیدم بال یک پروانه بود. میلیونها پروانه دورمان را گرفته بودند و در رقص هماهنگ امواجی که ساخته بودند به جنگلزارهای پایین سرازیر میشدند و مجددبه بالا و دور ما اوج میگرفتند. انگار که رودی از زندگی و رنگ درهوا جریان داشت. لباس زن ساده بود، مثل یک کشاورز. اما رنگهایش همان ویژگی درخشان، تأثیرگذار و سرشار از زندگیای را داشت کهدر دیگر چیزهای حاضر در آن مکان به چشم میخورد. زن به من نگاهی انداخت، جوری که می گویم تنها پنج ثانیه ازآن نگاه ارزش تمام زندگی تا آن لحظه را دارد و هر چه قبل از آن به سرتان آمده باشد، دیگر اهمیت ندارد. نگاهش عاشقانه نبود. دوستانه هم نبود. نگاهی بود که ورای تمامی اینها بود و فرای همه مراحل عشقی که این پایین در زمین شناختهایم. چیزی برتر بود که همه انواع دیگر عشق را درونش داشت ولیکن از همه آنها بزرگتر بود. زن بدون اینکه واژهای بر زبان آورد با من حرف زد. پیامش مثل نسیمی به درونم نفوذ کرد و همانجا در دم فهمیدم کههمان است. فهمیدم دنیای دور و برمان نه رویا است و نه گذرا و بیاساس است، بلکه حقیقی است. پیامی که از زن گرفتم سه بخش داشت، که اگر بنا باشد به زبان زمینی ترجمهاش کنم،چیزی شبیه به این خواهدشد: «بسیار معشوقی و نازنین، تا همیشه.» «هیچ ترسی نداری.» «هیچ اشتباهی مرتکب نخواهی شد.» فیزیک نوین میگوید که جهان پیرامون ما یکپارچه و غیرمنفک است.اگرچه به ظاهر در دنیایی از تفاوت ها زندگی می کنیم، برپایهقوانین فیزیک، زیر این ظاهر متفاوت هر شیء و هر رویدادی در هستی در پیوند کامل با اشیا و رویدادهای دیگر است و به بیان دیگر «فرق باطن» وجود ندارد. تا پیش از تجربهام، همه این نظرات برایم جنبه انتزاعی داشتند و درکناپذیر، اما امروز حقیقتهای زندگیم را تشکیل میدهند. به این باور رسیدهام که کائنات بر اساس وحدت ایجاد شده است. اکنون میدانم که عشقرا هم باید به این معادله افزود. دنیایی که من در اغمای بدون مغز انسانیم تجربه کردم همانی بود که آلبرت انیشتین و عیسی مسیح، هر دو، از آنسخن گفتهاند و صد البته که هر کدام با روش بسیار متفاوت خودشان. من سالهای سال به عنوان جراح مغز و اعصاب در معتبرترین مؤسسات جهانی خدمت کردهام. میدانم که بسیاری از همکارانم بر این باور پافشاری میکنند که مغز، و به ويژه کورتکس، این عضو کلیدی، سر منشأ هوشیاری خاص نوع آدمی است. خود من هم همین طور فکر میکردم. اما این باور، این نظریه امروز در برابر من رنگ باخته و آنچه بر من گذشت در پهنه باورهایم جایی برای آن باقی نگذاشت.از همین رو قصد دارم باقیمانده عمرم را به بررسی ذات راستین هوشیاری بپردازم و به همکارانم در عرصه علم و نیز به جهانیان نشان بدهم که ما پدیدههایی بسیار بسیار فراتر از مغزهای فیزیکی خود هستیم. در دنیای امروز بسیاری بر این عقیدهاند که واقعیت معنوی دین در دنیای مدرن قدرت خود رااز دست داده و علم، در برابر ایمان، راه رسیدن بشر به واقعیت وجود است. پیش از این تجربه، من نیز تا حد زیادی در صف طرفداران این مکتب بودم، اما امروز متوجه شدهام که این دیدگاه به شدت سادهانگارانه است. تصویر مادیگرا از کالبد و مغز به عنوان مولدان هوشیاری، و نه ظرف آن، محکوم به شکست است. در مقابل، تلقی نوینی از کالبد و ذهن ظهور خواهد کرد کههم اکنون هم نشانههایش را میتوان مشاهده کرد. این دیدگاه نو به همان میزان مبتنی بر دین استکه بر دانش استوار و غایتش را چیزی قرار خواهد داد که بزرگتریندانشمندان بیش و پیش از هر چیزی در طول تاریخ بشری همواره در جستجوی آن بوده اند؛ چیزی به نام حقیقت.
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |