ŠΞЙĆǾŘ
مردی از دنیای مجازی
| ||
|
حمله اسکندر را می گویند، و اینها در مواردی گیج و گنگ هم میشوند. درست شبیه داستان عزیز نسین، که در کتابش می گوید: مگر تو مملکت شما خر نیست. مثلا سکه های تقلبی که هفت یا هشت صده پیش، بر اساس داستان اسکندر مقدونی در قسطنطنیه درست کرده اند، امروزه بسیاری از کم دانش های پر مدرک تحصیلی، نمی توانند تشخیص دهند که تقلبی است. چندین سال پیش شخصی با خوشحالی نسخه ای آورد، که برای او بخوانم، تا سپس برود و بکند و پولدار شود. این نسخه در اواسط پادشاهی قاجاریه جعل شده بود، ولی از زمان علی عمادالدوله بویه خبر می داد، به او گفتم این یک سند مهم تاریخی، درباره وجود تاریخی گنج های تقلبی است. ادامه دارد و بازنویسی می شود.
عكس انوش راويد در يك منطقه باستاني، عكس شماره 4549 . پاتوق وسوسه شدگان ثروت در خيابان منوچهري زمان حکومت گذشته، درست آنجايي كه مغازه هاي قیمتی كنار هم قرار دارند، دستفروشاني هستند، كه مي توان از زير زبانشان حرفهايي درباره نقشه هاي گنج بيرون آورد. البته آنها بسختي به رهگذران و جويندگان نقشه هاي گنج اعتماد مي كنند، چرا كه خوب مي دانند افتادن در اين معركه چه خطراتي دارد. مردي كه بساطي جلوي پايش گسترده می گوید: هر از چند گاهي كلاهبرداراني پيدا ميشوند، و نقشه هاي قلابي گنج را به فريب خوردگان ثروت مي فروشند. او از قيمت اين نقشهها هم با خبر است، و ميگويد با صد هزار تومان هم مي شود نقشه اي نيم بند دست و پا كرد. البته جواني ديگر كه كمي بالاتر بساط كرده، اطلاعاتش دقيقتر است می گوید، كساني هستند كه نسخه هاي قديمي مربوط به اجدادشان را به منوچهري ميآورند، و با آب و تاب فراوان از اموالي مي گويند، كه زير خاك مخفي شده است. او معتقد است اين نسخهها مربوط به زمانهايي است، كه آدم هاي چند سده پيش به دليل آشفته شدن اوضاع مملكت مثلا به دليل بروز جنگ، دارايي هاي خود را زير خروارها خاك پنهان كردهاند، و حالا نوادگان آنان ميآيند، تا دارايي هاي اجداد خود را به نام گنج به فريب خوردگان ثروت بفروشند. اما بيشك اينان نيز چيز واقعي در بساط ندارند، و دام فريب را براي ساده لوحان پهن كردهاند. قابل توجه: 90 درصد كساني كه دنبال گنج هستند، مي بازند! و از 10 درصدي كه به چيزي ميرسند، 5 درصد شان گرفتار قانون مي شوند، و از 5 درصد باقيمانده فقط 2 درصد به اشياي قيمتي مي رسند. اما اين آمار براي جويندگان گنج اسباب تنبيه نيست، آنها به پند كارشناسان گوش نمی دهند، بلكه به مغناطيسي جلب مي شوند، كه از دل زمين برميآيد. اينها گفته هاي عسكر مرادي، كارشناس يگان حفاظت از ميراث فرهنگي است، او معتقد است هيچ كدام از نقشه هايي كه مي توان با ترفند از منوچهري و سيداسماعيل خريداري كرد، مورد تاييد كارشناسان نيست، چرا كه كلاهبرداراني كه اين نقشهها را مي كشند، خط و زبان تاریخی را نمی شناسند، براي همين خطوطي را سر هم مي كنند، تا افراد بياطلاع را به دام بيندازند. مرادي البته تعداد فريب خوردگان را آنقدر زياد مي داند، كه نمي تواند آمار دقيقي درباره آنها بدهد. اين در حالي است، كساني كه كلاهشان برداشته شده است، چون خود را نيز متهم مي دانند، از ترس سازمان ميراث فرهنگي اطلاعي نميدهند، هر چند اگر اطلاع نيز بدهند، كاري از دست كسي بر نمي آيد، و كلاهبردار پولها را با خود برده است. او به همين دليل معتقد است، نبايد گول افراد فالگير يا كساني كه درويش مسلكند خورد، که ادعاي اطلاع از غيب هم را دارند. ولي كسي كه عزمش را براي كسب ثروت، آنهم از نوع باستاني اش جمع كرده، هرگز به اين حرفها اعتماد نمي كند. او مي داند كه در طول تاريخ گنج هاي شاهان ايراني بويژه در زمان هايي، كه كشور با بحران مواجه مي شده، جايي امنتر از عمق زمين نداشته اند. آنها همچنين مي دانند كه به واسطه تاريخ پر فراز و نشيب ايران، مردم بويژه ثروتمندان اشياي قيمتي خود را به دست خاك، يا شكاف ديوار مي سپرده اند، تا با رفع اوضاع بحراني دوباره به سراغش بروند. البته از آنجا كه ايرانيان باستان به زندگي پس از مرگ نيز باور داشتند، بخشي از اجناس قيمتي شان به همراه آنان دفن مي شده، پس امروز گورستان هاي باستاني هم، جاذبه اي وصف نشدني براي جويندگان گنج است. اما يك جوينده گنج هر چقدر هم كه تيزهوش باشد، اگر حرفه اي و عضو باندي خاص نباشد، بالاخره در دام فريب مي افتد. تشخيص اصالت نقشهها و اجناس به دست آمده از حفاريها، يكي از دام هاي هميشه پهن است. كارشناسان و صاحب نظران تاريخ و فرهنگ، به هيچ وجه اصالتي براي نقشه هاي گنج قائل نيستند. چرا كه باور دارند، با گذشت ساليان متمادي و روي دادن حوادث متعدد، مجالي براي بقاي نقشه هاي گنج نمانده است. اشیاء باستانی در افغانستان گذشته های خیلی دور و هزاره سوم و چهارم ق،م، و قبل از پیدایش خط و نویسایی و دین های تاریخی شناخته شده امروزی، در افغانستان مركزی مردم بت هایی از سنگ درست می كردند، و آنها را بعنوان خدایان در معابد قرار می دادند. اكثر این بت ها را با هیبت پادشاهان و رهبران خود می ساختند، و با همان تركیب پوشاك درست می كردند، نه برهنه. امروزه از این بتها تعداد خیلی كمی موجود است، از تعداد اندكی كه موجود است متوجه می شویم، كه در آن زمان توانایی سنگ تراشی، شهر سازی و اجتماعات پیشرفته وجود داشته است. یكی از وظایف اصلی جوانان باهوش افغانستانی، شناساندن تاریخ كشور خودشان، برای بها دادن به آنها در جهان می باشد. كار علمی و تحقیقی خیلی كمی درباره تمدن و مدنیت، دینها و بت های باستانی افغانستان شده، به همین جهت در دنیای باستان شناسی مدرن آنها را بخوبی نمی شناسند. در صورتی كه كار تحقیقی و علمی روی آنها انجام شود، و به زبان های مختلف در اینترنت منتشر شود، باستان شناسان و موزه داران رسمی و غیر رسمی، با آنها آشنا می شوند، و با كشف های آزاد متعددی كه در افغانستان انجام می شود، می تواند درآمد خیلی خوبی برای دولت و مردم افغانستان امروزی یا در واقع بخشی ایران جنوب شرقی ایران بزرگ باشد. هر كجا كه بتی كشف شده باشد، آنجا معبدی بوده و در آنجا بت های دیگر و یا اشیاء قیمتی دیگر هم موجود خواهد بود، و كلاً آن زمین قیمت تاریخی و باستان شناسی دارد. مهمترین موضوع در رابطه با این كشفیات جدید، كارها و تحقیقات علمی درباره تاریخ افغانستان است، كه در نهایت می توان نتیجه گرفت، تمدن بشری چگونه و چرا و از كجا شروع شده است. در یك مورد از جدید ترین این كشفها، كه در مركز افغانستان انجام شده، عكس سر ملكه يا بت بانویی را دیدم، كه از زیر خاك بیرون آورده بودند، و بیش از سه هزار سال قدمت دارد. در آن نقش و نگار هایی است، و كلاهی بسر دارد، ولی هیچ نوشته ای ندارد، هر یك از ابروان او را، با هفت نگین كوچك فیروزه تزئین نموده اند، كه نشانه اهمیت عدد 7 بوده است. در واقع هر یك از خطوط و نقش و نگار آن نشانه اولیه پیدایش علوم مي باشد، كه بخوبی در این سر مجسمه سنگی نمایان شده است. مو های او از زیر كلاه بیرون آمده، و تا زیر چانه قیچی شده و آویزان است، درست مانند ملكه های مصر باستان، و چند حلقه گردنبند دارد، كه باعث شده گردن او بلند تر بنماید، نمونه آن حلقه ها و گردن بلندتر شده، در قبایل بدوی اتیوپی و افریقا موجود است. اما اثرات ضربات بسیار قدیمی چكش و كلنگ در آن پیداست، كه گویا از سر دشمنی، و یا از بین بردن آن وارد شده بوده است، ولی همچنان تازه و زنده می نماید. اگر این قبیل بت ها و یا اشیاء عتیقه زیر خاكی، در دنیا و علم شناخته نشوند، ارزش كمی خواهند داشت، اما اگر آنها را بشناسانند و معرفی كنند، تاریخ و داستان آنها را بگویند و بنویسند، بهایی فوق العاده بدست می آورند. در غیر اینصورت آنها را با نازل ترین قیمتها از چنگ ملت خوب افغانستان در می آورند، و بدون هیچ كار علمی و تحقیقی، به گوشه اتاق یك عتیقه باز یا باستان دوست می رود، نه علم از آن نصیبی می برد، نه مردم به پول خوبی می رسند. وظیفه روشنفكران است مردم را آگاه كنند، كه اول باید روی هر یك از اشیاء عتیقه و زیر خاكی كار های علمی و تحقیقی، بازاریابی و ارزش گذاری انجام شود. بعد از این شناسایی خود بخود، در حراج های قیمتی لندن و غیره بفروش می رسد، یعنی همه سود می برند، هم اهل علم، و هم مردم. مانند همین ملكه يا بتی كه من عكس های آنرا دیدم، نشان از اهمیت بانوان در سه يا چهار هزار سال پیش افغانستان دارد، درست بر عكس دور های قرون جدید. برای پیدا کردن گنج باید از جاها ساروج در زمانهاي قديم كه چيزي به نام بتون وجود نداشت ، براي ساختن جاهاي مستحكم از موادي به نام ساروج استفاده مي شد. امروزه به اشتباه مردم فكر ميكنند كه ساروج براي نگهداري عتيقه بوده است در صورتي كه اينطور نيست. ساروج براي پل سازي ، ساخت قلعه هاي محكم ، سد سازي ، و راه براي آب و نگهداري عتيقه و بسياري از اين مواري استفاده مي شده است. ساروج انواع مختلف دارد كه محكمترين آن به ترتيب از ساروج سياه شروع ميشود و بعد از آن ساروج سفيد و ساروج طوسي و ساروج كرم است. بعضي از ساروجها با موادي بنام سيلكس و بعضي با سرب و مس ذوب شده درست مي شدند. اينها استقامت ساروج و محكمي آن را بالا ميبرد. در ساروجهايي كه براي جلوگيري از نفوذ آب ساخته ميشد از پشم شتر و موي بز استفاده ميشد كه ساروج را براي جلوگيري از نفوذ آب مستحكم ميكرد. تا چند سال پيش شصدو دو نوع ساروج شناخته شده است كه از اين تعداد پنجاه و يك نوع آن بدون اموال (زير خاكي) ميباشد و از باقيمانده انواع ساروج همه داراي طلا نميباشد. در حفاريهاي انجام شده اكثرا از سه نوع ساروج بار طلا بيرون آمده است و الباقي داراي نقره و مفرق و اجناس ديگر بوده اند. كليه ساروجها از مواد اصلي زير درست شده اند. شن و ماسه ، آهك و سفيده تخم مرغ مواد ديگري هم به انواع ساروج اضافه ميشد كه در بالا نام برديم. طريقه خرد كردن هركدام از اين ساروجها متفاوت است ولي به طور كلي ميتوان آنها را خرد كرد و از بين برد. براي مثال يك الماس را فزض كنيد كه ميخواهيد آن را خرد كنيد. اگر با پتك هم روي آن بزنيد خرد نميشود ولي اگر بدانيد كه ضربه را به كجاي الماس وارد كنيد به راحتي خرد ميشود و به قطعات كوچك تقسيم ميشود. ساروج هم مانند همين الماس است ، اگر مواد آن در دسترس نباشد بايد بدانيد كه از كجا شروع به شكستن آن بكنيد تا بهتر نتيجه بگيريد. براي ساخت مواد جهت خرد كردن ساروج بايد نمونه ساروج وجود داشته باشد و مواد براي آن نمونه ساخته شود يا اينكه بدانيد ساروج شما از چه نوعي است. از بين بردن ساروجهايي كه به صورت عمودي ميباشد با استفاده از مواد بسيار سخت تر است ولي نشدني نيست. اول بايد دور جايي را كه ميخواهيم مواد بريزيم با خمير گرفته و آن را كاملا آبندي كنيم و بعد از مواد ساروج استفاده كنيم. حالا كه بحث ساروج را تمام كرديم چند خط هم در مورد سنگ برايتان بگويم. سنگ را نيز اگر از نقطه ضعيف آن كار كنيم به راحتي شكسته ميشود و ميتوان سنگهاي چند تني را خرد كرد ولي اگر به پست سنگي خورديد كه هم قطر داشت هم رگه نداشت كه بتوان با قلم و چكش خردش كرد ، بايد به روش زير عمل كنيم. چند سوراخ در يك امتداد و به فاصله هاي مشخص در سنگ ايجاد ميكنيد و در داخل آنها موادي به نام كترا ميريزيم (نوع ايراني آن بهتر از نوع خارجي آن عمل ميكند) و بعد با چوب سوراخها را كاملا از نفوذ هوا ميپوشانيم و محكم ميكنيم. از بست و چهار ساعت تا چهل و هشت ساعت بعد كترا در داخل سوراخ حجم ميگيرد و باعث ترك خوردن سنگ ميشود و سنگ را خرد ميكند. بقیه در ادامه مطلب... ادامه مطلب [ دو شنبه 7 / 5 / 1391برچسب:گنج,گنجیاب,پیدا کردن گنج,طلا,پیدا کردن طلا,محل های گنج,نقشه گنج, ] [ 2:27 بعد از ظهر ] [ ŠΞЙĆǾŘ ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |